یکشنبه 18 شهريور 1403
پدربزرگ داشت می نوشت که ازاوپرسیدم : پدربزرگ چه می نویسی؟
پدربزرگ پاسخ داد: درباره تو پسرم، اما مهمتر از آنچه می نویسم ، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی ، تو هم مثل این مداد بشوی!
من با تعجب مداد را نگاه کردم و چیز خاصی در مداد ندیدم که پدربزرگ دلش بخواهد من مثل آن باشم.
پرسیدم: اما این مثل بقیه مدادهایی است که دیده ام!
پدر بزرگ گفت: بستگی دارد چطور به آن نگاه کنی. در این مداد پنج صفت هست که اگر به دستشان بیاوری ، برای تمام عمرت به آرامش می رسی.
1-می توانی کارهای بزرگ کنی، اما هرگز نباید فراموش کنی که یک دست هست که دارد تو را حرکت می دهد د هدایت می کند. اسم این دست ،خداست.
2-باید گاهی از مدادتراش استفاده کنی. این باعث می شود مداد کمی رنج بکشد اما نوکش تیزتر می شود و اثری که از خود به جا می گذارد ظزیف تر و زیباتر می شود.
3- مداد همیشه اجازه می دهد برای پاک کردن یک اشتباه ، از پاک کن استفاده کنیم. پاک کردن یک اشتباه، کار بدی نیست.
4- چوب مداد مهم نیست؛ بلکه زغالی که داخل چوب است اهمیت دارد. پس همیشه مراقب باش که در درونت چه خبر است.
و آخرین صفت مداد: مداد همیشه اثری از خود به جا می گذارد. پس بدان هر کاری که در زندگی ات می کنی؛ اثری از تو به جا می گذارد. هشیار باش و بدان چه می کنی.